میدانید زیاد حوصله ی مقدمه چینی ندارم.

بگزارید رک و پوست کنده بگویم که یکی از همین شب ها عروسی یکی از اقوام نزدیک من است.

خانواده ی دختر مدتی است که دارند تدارکات جهاز را میبینند و حدودا 3روز است که وسایل را در خانه داماد میچینند.

من دیروز و پریروز انجا رفتم تا کمک بکنم اما با انبوهی از وسایل بی مصرف و چشم هم چشمی روبرو شدم که هنوز هم از فکر کردن به ان تنم میلرزد.

خودم به شخصه بیشتر از 4نوع جا قاشقی دیدم که یا به کابینت متصل میشد یا به بالای ظرفشور یا کنار سینک و

یا مثلا دوعدد اتو

چرا باید پول را خرج خریدن 2عدد اتو کرد؟چرا دوتا میز غذا خوری با عنوان صبحانه خوری و نهار خوری باید داشته باشد؟

یا 3 نوع سرویس قابلمه به چه درد یک نوعروس میخورد؟

قابلمه های مسی یک طرف اتاق و قابلمه های فکر کنم روحی از سایز دیگ نزری پزی تا شیر گرم کن خیلی کوچکِ روی هم طبق شده گوشه ی دیگر اتاق را اشغال کرده بود.

بیشتر از 6الی 7 دست سرویس چینی و ارکوپال و بلور و شیشه ی ایرانی و خارجی

یک نو عروس دقیقا اینهمه ظرف به چه کارش می اید؟

از ان گذشته چرا باید تمام این وسایل با تزیینات و ظرافت خاصی چیده شود؟

و چرا اخرشبِ عروسی دسته دسته میهمان های دور و نزدیک باید به خانه نو عروس بیایند و جهازش را ببینند و محتویات داخل یخچالش را برسی کنند و حتی به دستشویی و حمام و کشو ی لباس های زیر سرک بکشند و سرشان را درگوش هم ببرند و بگویند سرویس 10 پارچه ی صبحانه خوری اش یک نمکدان کم داشت؟


من شرط میگذارم قبل از ازدواج که تمام خرج و مخارج عروسی و جهاز باید بین دوطرف تقسیم شود.

شرط میگذارم خودم و طرف مقابل تنهایی خانمان را بچینیم و داخل یخچالمان را کله ی بره ی تزیین شده و هزار نوع دوغ و دلستر و نوشابه نگذاریم.

و شرط میگذارم هیچ فردی اجازه ی دیدن خانه ی ما و حرف مفت زدن درباره ی جهاز را ندارد.


تا کی به جهان سومی بودنمان ادامه میدهیم؟




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها